- موجودی: موجود
- مدل: 200818 - 37/1
- وزن: 0.60kg
اتوبوس
نویسنده: فهیمه رحیمی
ناشر: چکاوک
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 438
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1372 - دوره چاپ: 1
کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
دفتر سفید - دفتر سیاه
به همه چیز میتوانم فکر کنم جز این که یتیم شدهایم. چگونه میتوانم باور کنم که خوشبختیمان در اثر بیمبالاتی یک رانندهی خوابآلود اتوبوس تبدیل به مصیبت و بدبختی شده باشد؟ این اتفاقات فقط در ستونهای حوادث روزنامه باورکردنی است و پذیرفتن این که ما نیز جزو آن دسته افراد مصیبت دیده قرار گرفتهایم، برایم قابل پذیرش نیست.
هنوز دوست دارم به گذشته فکر کنم و با تو از آن روز ها سخن بگویم . از روز های شاد ، روز هایی که هر ثانیه اش با خوشبختی قرین بود و ما از آن غافل بودیم . در ذهن فارغ از غم ما مرگ مخصوص پیر مردان و پیر زنانی بود که کام دل از دنیا گرفته و به قدر کافی از آن متمتع شده اند .
هرگز تصورش را هم نمی کردم که داس مرگ روزی دو تا از بهترین عزیزانمان را از روی زمین درو کرده ، بهار زندگیمان را مبدل به پاییز کند . آیا تو باور می کنی ؟ من در کابوس غوطه ورم و می خواهم خود را از آن برهانم . شب با این اندیشه به خواب می روم که صبحی روشن و تابناک را آغاز خواهم کرد و کابوسها پایان گرفته اند . اما هیهات صفحه روز نامه خبر می دهد که آنچه درج شده ، تنها یک خبر نیست و به راستی من و تو و منصور یتیم شده ایم . ای کاش ما سه تا هم با پدر و مادر همسفر بودیم و همگی در آن سانحه کشته می شدیم ، این طوری دیگر غم و دردی هم وجود نداشت...
داستان دو بخش دارد دفتر سفید و دفتر سیاه که هر دو زندگی یک نفر را روایت می کند . اولی داستان تخیلی و رویایی دخترک را و دومی داستان واقعی و زندگی اسفناک او را . که برایش پایانی زیبا و قشنگ در پی دارد .
مسئولیت دختری که در پرورشگاه بزرگ شده ، بعد از چندین سال به عمویش در یکی از روستاها واگذار می شود. بعد از مدتی جوان خیری با خواندن دفتر سفید او که از پرورشگاه گرفته جنازه نیمه جاندار او را در بیمارستانی می یابد و بنا به دلایلی تصمیم می گیرد حضانت او را به عهده بگیرد. و ...