- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 180090 - 75/3
- وزن: 0.30kg
آورندگان اندیشه خطا
نویسنده: احسان طبری
ناشر: کیهان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 128
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1378 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
سیری در احوال صادق هدایت و احمد کسروی
در پیش گفتار کتاب به زندگی سیاسی و فرهنگی احسان طبری اشاره شده است، سپس در مقدمه ، کتاب حاضر چنین معرفی می شود:
این کتاب متضمن بررسی مستند و انتقادی اندیشه های دین سازی کسروی ، نیست انگارانه صادق هدایت ، غرب پرستانه تقی زاده و توجیه گرانه آدمیت در مورد رجال غرب زده و مکاتب غربی است.
احسان طبری (زادهٔ ۱۹ بهمن ۱۲۹۵ در ساری - درگذشتهٔ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ در تهران) نویسنده، شاعر، نظریهپرداز برجستهٔ مارکسیسم-لنینیسم، ایدئولوژیست ارشد، و عضو کمیتهٔ مرکزی و هیئت سیاسی حزب توده ایران در سالهای انقلاب ایران بود....
صادق هدایت در سال 1281 در تهران متولد شد. او از نوادگان نادرقلیخان هدایت صاحب «مجمع الفصحا» و مدیر دارالفنون در عهد ناصرالدین شاه و فرزند اعتضاد الملک است که خود پسر عموی مخبرالسلطنه نخست وزیر رضا شاه و نویسنده «خاطرات و خطرات» است. خواهر وی همسر حاج علی خان رزم آرا سپهبد ارتش شاهنشاهی و نخست وزیر معدوم محمدرضا شاه است. با انکه بین او و رزم آرا قرابت بود، ولی این امر در زندگی او تظاهری نداشت. به این سان باید هدایت را متعلق به خانوادهای اشرافی دانست ولی زندگی پدر هدایت درسطح عالی نبود و او که پیوسته مقیم خانه پدر بود، از رفاه و تجمل بهرهمندی نداشت. او در سال 1305 همراه محصلین اعزامی دولتی عازم اروپا شد. ابتدا به بلژیک و سپس به فرانسه (پاریس) عزیمت کرد. جریان تحصیل هدایت در دانشگاه چندان روشن نیست.
در سال 1308 در پاریس دست به خودکشی زد ولی موفق نشد. در1310 به ایران بازگشت. سپس در 1316 همراه یکی از آشنایان به نام دکتر پرتو عازم هند شد و نزد محقق پهلوی شناس پارسی به نام انکاساریا زبان پهلوی را آموخت و به ایران بازگشت. مدتی کارمند بانک بود. پس از سقوط استبداد رضا خان، بر فعالیت هنری و تحقیقی خود افزود. درسال 1320 بار دیگر به فرانسه رفت و سرانجام درهمانجا خودکشی کرد و در گورستان معروف «پرلاشتر» مدفون شد.
درفرانسه ونسانمونتی زندگینامهای از هدایت نشر داد و رژلسکو ترجمهای از داستان «بوف کور»به فرانسه انجام داد و کسان سرشناسی مانند آندرهبرتن یکی از پیشگامان سبک سوررئالیسم درفرانسه و آندره روسو منتقد هنری روزنامه «فیگارو» و والریرادو عضو اکادمی از او در مطبوعات یاد کردند. آثاری از او به روسی، آلمانی، فرانسه و انگلیسی ترجمه شد. هدایت نویسنده هنری، محقق فولکلور و مترجم اثار پهلوی است. کتابهایی نیز برای ابراز نظر و بیان معتقدات خود نوشته است. شهرت او بیشتر به سبب اثار هنری است که به صورت داستانهای کوتاه، نمایشنامه، مقالات و قطعات انتقادی طنز آمیز و سفرنامه انتشار داده است.
صرف نظر از آنچه که او را به «نویسنده نا امید» معروف کرده و ستایشی را بر نمیانگیزد. از لحاظ اجتماعی روحیه هدایت و افکارش به طور عمده محصول محیط ایران رضاشاهی است استبداد فرعونی شاه و رسم چاپلوسی و رواج صندلی پرستی و پول پرستی و «رجاله بازی» ذلیلانه و تهی از هر صمیمیت جامعه عقب مانده فئودالی با آداب و رسوم خرافی، هدایت را که مفتون تمدن سرمایه داری فرانسه بود، راضی میکرد ولی آنچه که در ایران میدید، همه را گناه اسلام وعرب میانگاشت! ملیگرایی گذشتهپرست او نتیجه تلقینات امثال فتحعلی آخوندافها و میرزاآقاخان کرمانی هاست که پس از استقرار مشروطه در ایران در میان قشرهای بالا و متوسط رایج شده بود.
هدایت با زندگی، با مردم و با خویشتن «قهر» است. زندگی را بازی پوچ و مسخره طبیعت میداند که مرگ بر آن مرجح است. مردم را بهقول خودش در این «تله خربگیری» مشغول دلقکی، رذالت و پستی میبیند و از انها متنفر است. از خود بیزار است لذا راه مرگ را میپیماید. او ستایشگر مرگ است. سرانجام به رباعیات خیام روی میآورد و بیخبری و خوشی موقت یک دم را بر میگزیند. این افکاری است که بارها در نوشتههایش بروز کرده است.
از آنجا که صمیمانه به اين عقاید اعتقاد دارد، زندگیاش رنگی تیره و مایوس وعبوس میپذیرد و با طنزی برخواسته از ژرفای دل خود همه چیز را به استهزا میگیرد ولی این طنز گاه و بی گاه به فحاشی و رکاکت میکشد که بعدها در نوشتههای نویسندگانی مانند صادق چوبک تاثیر عمیق باقی میگذارد. به هر جهت ترکیب تصاویر و استعارات هنری با طنز گزنده خصیصه هنر هدایت است. لذا در ایجاد آشفتگی روحی کسانی که به او گوش پذیرا داشتند نقشی دارد.
این توضیح آن عامل اجتماعی است که در روح هدایت اثر میکند. ارزشیابی این روح و اثبات جهات منفی آن یعنی نیست انگاری (نیهیلیسم) و لذت گرایی (هدویسم) و بدبینی (پسی میسم) و لامذهبی (آته ئیسم) و ملیگرایی گذشته پرست در آثار هدایت، هدف این کتاب [آورندگان اندیشه کتاب] مقابله عقیدتی با افکاری است که هدایت مبلغ و مروج آن بود و نه نقد آثار او.
بوف کور یکی از دو داستان طویلی است که هدایت در عمر خلاقیت هنری خود به وجود آورده است: بوف کور و حاجی اقا این دو داستان طویل که مربوط به ادوار مختلف زندگی هدایت است. صرفنظر از جهات تمایزشان، در این مساله شبیه و شریکاند. زیرا که بافت قصهای هر دو بافتی، ضعیف است. ولی بوف کور از جهت تخیل وهمآمیز و توصیفات شاعرانهاش اثری قوی است.
به علاوه حاکی از فلسفه هدایت است و معتقدات او درباره زندگی و مرگ، رابطهاش با جهان و انسان را بیان میکند. کسی که بوف کور را بخواند اگر مزاج مستعد داشته باشد (مانند وجود بیماری «دیرستون»یا «نوراستنی» در انسان ) به او جلب میشود. دیوانه میشود، شاید دست به خودکشی میزند، مانند تریاک و شراب زهرآلود، خانه روحش ویران و تباه است. زیرا در بوف کور در هر لفظی، در هرجملهای، در هر تصویر و تعبیر و استعارهای، فکر افسون زده، جادویی و مالیخولیایی نویسندهاش با تخیلی شاعرانه قوی درج شده که همه انها از بینش تیره و نومید هدایت ناشی میشود.
کتاب ترانههای خیام در مهر ماه 1313 نوشته شده است. در این سالها دو جریان فکری در ایران و بویژه در روشنفکران تهران موثر بود: یکی تبلیغ و اشاعه «ماتریالیسم دیالکتیک» که توسط تقي ارانی انجام میگرفت و دیگری جریان تجلیل ایران قدیم و شاهنشاهی ساسانی یعنی حرکت ملی گرایی دیروز پرست که بویژه توسط آموزشگاههای عالی تبلیغ میشد، این دو جریان مورد قبول هدایت قرار گرفت.
وی به علت نزدیکی با همکاران ارانی (مانند بزرگعلوی و عبد الحسین نوشین) با مجله دنیا آشنا شد و به آن علاقه ورزید. اما ملیگرایی حالت عمومی اعتراض روشنفکرانه علیه سیاست رژیم و بسی پیش از آن به اعتقادات قرار میگرفت و به جای آن به شیوه «میهن پرستانه» از «دین سامی» تبری میجستند و به «دین اریایی» و زرتشتیگری روی میآوردند. هدایت و اندیشههای او یکی از مروجان پوچ گرایی است که از استعداد و هنر خود برای ارائه و اشاعه آن استفاده کرده است.