آنژلیکا ؛ نمایشنامه

آنژلیکا

نویسنده: لئو فرور
مترجم: ناصح ناطق
ناشر: شرکت مولفان و مترجمان ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 103
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : درحد نو
 

مروری بر کتاب 

نمایشنامه در سه پرده

مردم-پیش برویم-پیروز شدیم- مرگ بر فرماندار!(مردم دنبال سربازان‏ میدوند.فرماندار میخواهد بگریزد.)
ارلاندو - خطاب بفرماندار - شما زندانی هستید.(به دو تن کارگر خطاب کرده‏ میگوید)او را بدرون قهوه‏خانه ببرید،مراقبش‏ باشید.(بدو کارگر دیگر)ستنترلو را به‏ بیمارستان ببرید.(مردم فریادهای بی ‏سروته‏ می کشند.در دور دست‏ ها تیراندازی میشود.)
استاد-(دکتر) (نفس‏زنان می آید)- ارلاندو خبر خوبی برای شما دارم.ناوگان‏ همه با ما یکی شده ‏اند دریاسالار دارد می آید.
تارتاگلیا-(پیدا می‏شود)-ارلاندو برای شما خبر خوبی دارم.آرتش با ماست!

ارلاندو -حالا شما،ما شدید؟
تارتاگلیا-آری البته که ما و شما یکی هستیم.همه میدانند که من در هیئت‏ وزیران نماینده جبهه مخالف بودم.
پانتالون-زنده ‏باد ارلاندو.یادتان‏ هست که من گفتم که این دستگاه پوشالی است‏ و با کوچکترین تکان درهم می ریزد.
خانم کافه ‏چی-بگذار ببوسمش... (ارلاندو را می‏بوسد)

ژیاندویا-فرزند عزیزم!فرزند عزیزم!
پولچی‏نلا-امروز دیگر میتوانیم‏ یک کابینه خوب و سالمی تشکیل بدهیم.
زنها-(از پنجره)زنده ‏باد ارلاندو!
دریاسالار-(مردی سالخورده است‏ و ریش بزی سفید دارد)-آقای ارلاندو افتخار دارم که بعرض برسانم که ناوگان همه در اختیار شماست.
ارلاندو-در اختیار من چرا؟بسیار سپاسگزارم ولی من هیچ اختیار قانونی ندارم....