- موجودی: موجود
- مدل: 199823 - 111/4
- وزن: 1.00kg
آموزش و پرورش در ایران باستان
نویسنده: علیرضا حکمت
ناشر: موسسه تحقیقات و برنامه ریزی علمی و آموزشی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 540
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1350 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو ؛ کتاب از پیشگفتار شروع می شود
مروری بر کتاب
مصور
آموزش و پرورش با ویژگیها و گرایشهای فکری و روحی و سنتهای یک ملت همبستگی بسیار دارد. این همبستگی از یکسو آموزش و پرورش را زیر تأثیر ویژگیها و سنتهای یک ملت قرار میدهد و از سوی دیگر آموزش و پرورش در تحول این ویژگیها و سنتها نقش مؤثری دارد. بنابراین بررسی نقشی که آموزش و پرورش در شکلگیری و رشد و استمرار فرهنگ درخشان ایران داشته است و تجزیه و تحلیل جنبههای بارز این فرهنگ مسلماً یکی از ضروریات کار برنامهریزان آموزش این کشور است. به همین منظور این کتاب به بررسی آموزش و پرورش در ایران باستان پرداخته است.
آموزشوپرورش از قدیمیترین نهادهای اجتماعی در همهٔ جوامع است. این نهاد پیشینهای درخشان در ایران دارد که گویای وجود تشکیلات آموزشی در جوامع ایران باستان است و به کمک آن علوم و فنون مختلف آموزش داده میشد. در بررسی تعلیموتربیت دورههای باستانی ایران، با کمبود مدارک و اسناد روبهرو میشویم و تنها با توجه به نوشتههای مورخان یونانی و اندکی تحلیل و تعمق، میتوان تا حدی از این موضوع آگاه شد. یکی از خلفای اموی میگوید: «عجیب است از ایرانیان که صدها سال بدون کمک ما زندگی کردند ولی ما یک روز بدون کمک ایرانیان نتوانستیم فرمانروایی کنیم.»
منظور از دورهی باستان در ایران از زمان پیدایش خط و آغاز تاریخنویسی تا طلوع اسلام است. بومیان این سرزمین پیش از ورود آریاها، با فرهنگ و تمدن ایلام، بابل و آشور آشنا بودند؛ و تاریخ مکتوب ایران اعم از سنگنوشتهها و کتیبهها و روی ظروف و غیره از سدهی هشتم پیش از میلاد آغاز میشود و در حدود چهارده سده، دودمانهایی مانند مادها، هخامنشیان، سلوکیها، اشکانیان و ساسانیان بر پهنهی ایرانزمین، و حتا دیگر کشورهای باستانی، فرمانروایی کردند.
دربارهٔ آموزش کودکان در عهد هخامنشیان اطّلاعات کمی وجود دارد. در دو سند ایلامی که از تخت جمشید به دست آمده و مربوط به سال بیست سوم از سلطنت داریوش بزرگ (سال ۴۹۹ قبل از میلاد) است عبارت "پسران پارسی که متنها را رو نویسی میکنند" ذکر شدهاست. ممکن است که این پسران در حال یادگیری خط میخی پارسی بودهاند که در آن زمان احتمالاً تعداد اندکی از کاتبان از آن آگاه بودهاند؛ چرا که بیشتر برای کتیبههای فتوحات سلطنتی به کار برده میشد. حتی اشراف و کارمندان بالا رتبه ایرانی نیز بی سواد بودند و نوشتن نقشی در آموزش معمول ایرانیان بازی نمیکرد.
مشابها هیچ گواه محکمی در مورد آموزش در دوران اشکانیان باقی نماندهاست. ولی ممکن است بتوان گفت که شبیه دوران ساسانیان بودهاست. اطّلاعات ما در مورد عهد ساسانی محدود به آموزش شاهزادگان، اشراف، موبدان و منشیان درباری بودهاست. اکثر روستا نشینان بی سواد بودند ولی احتمالأ بیشتر تاجران شهری حداقل با نوشتن و محاسبه آشنا بودند.
منابع یونانی مقداری اطلاعات در مورد آموزش معمول در ایران به دست میدهند. به گفته هرودوت، پسران ایرانی تا پنج سالگی مجاز به حضور یافتن در نزد پدرانشان نبودند و تا پیش از آن در نزد زنان زندگی میکردند. از سنّ پنج سالگی تا بیست سالگی، آموزش اسب سواری، تیر اندازی و راست گویی میدیدند. ایرانیان دروغ گفتن را بدترین توهین میدانستند، و مهارت جنگیدن را نشانه مردانگی میدانستند.
کسنوفون در دانشنامه کوروش مینویسد که در سنّ شانزده یا هفده سالگی، پسران اشراف ایرانی به بارگاه سلطنتی آورده میشدند تا به تمرین سوارکاری، تیر اندازی، پرتاب نیزه و شکار بپردازند. به علاوه آنها آموزش عدالت، گوش به فرمان بودن، شکیبایی و دیسیپلین فردی نیز میدیدند. به وضوح، هدف ایرانیان از آموزش، علاوه بر هدایت اخلاقی، تربیت سربازهایی کارا بود. در کتاب آلکیبیادس (منسوب به افلاطون) آمدهاست که شاهزادگان ایرانی در سنّ چهارده سالگی به چهار ایرانی نامدار سپرده میشدند که به آنها پرستش خدایان، سیاست، اعتدال و شهامت بیاموزند.