- موجودی: موجود
- مدل: 199815 - 102/4
- وزن: 0.20kg
آلاچیق
مترجم: ایرج مهدویان
ناشر: رز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 72
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو _ نو
مروری بر کتاب
برگزیده شعر شوروی
مجموعهای است از دهها شعر اجتماعی و غیراجتماعی که توسط شاعران روس در بازه زمانی مشخصی در دورانی که حکومت کمونیستی شوروی بر این سرزمین فرمانروا بود، نوشته شده بودند. مترجم این اشعار کوشیده است تا از هر شاعر، چند نمونه از بهترین اشعار وی را به فارسی ترجمه نماید. اشعار موجود در این کتاب اکثرا دارای درونمایههای اجتماعی هستند. هرچند که موضوعات دیگر نیز در میان اشعار این کتاب، دیده میشود.
در این آرزو که هیچکس اندوهگین نباشد ،
اینک من
پرچم جنگ خویشتن را می افرازم
در این سیاره کهنسال.
جنگ بر علیه ملال و بطالت را.
و بزم بزرگ شاعران مشرق زمین را
چون کاخی می افروزم.
آتش بر همه جا پرتو افشان است
و رامشگران ازدحام کرده اند
و شب در جدال آواها می گذرد.
تاج محل را ناقوس کلمات آذین است ،
و طنین غرورآمیزش جهان را
در پرتو ماهی که
بر همه جا دامن گسترده
در می نوردد ...
***
با بازنگری به کهنسالی خویشتند
آواهایی را که در دوردستها سروده شدهاند،
تکرار میکند.
گوش کن!
هزاردستان میخواند…
هرچند که سالمند و بیمار…
آوای او که طنین میافکند،
جوانی پر و بال میگشاید و مرتعش میشود.
روانها، شادمانی را
و قلبها
تپش خواستن آغاز میکنند.
کنون در آوازش اسراریست
در دورانها تکرار شدن
و هوز به تازگی ماندن…
وین چه شگفتی است؟
تنهایی را اکنون نگاشتن،
و در دوردستها خواندن.
شاید رویش مرغزاران است
و رعنایی شبنم،
و یا تمام طبیعت است
در برخوردهای جادویی خویشتن…
کلماتش در عواطف طنین میافکنند
و قلب سرد از حادثه،
با نیرویی تازه میتپد…
اصواتش را بانگی انسانی است،
که اگرچه به بسیاری قرون است،
زیستن را جاودانه جوان است،
و روانها را با خوشدلی میخواند…
الحانش از هیجان
و انگیزههایش از اشتیاق.
وین بافتهها را اندیشهای است:
ترکیب از سعادتهای ابدی
و آزمایشهای سخت
و محنتهای بزرگ!
به درستی که اگر هیچ تازگی به زمین نباشد،
او بیاعتنا، در کار خویشتن خواهد بود…
و همانند آفرینش،
از کهنه، نو خواهد ساخت…
این چنین است قدرتش؛
قدرت این پرنده مشهور،
که خموشیاش
ستارگان را در آسمان
از شکفتن باز میدارد
و چرخش سرودها را خاموش میسازد…
هیجانات است که خاموشی میگیرند
و قلبهای ما
تکهتکه در هم میشکنند…
نیکلای آسهیف