- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 127528 - 113/4
- وزن: 1.00kg
- UPC: 265
آسمان ریسمان
نویسنده: سیدمحمدعلی جمالزاده
ناشر: معرفت - دانشگاه تهران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 408
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1356 - دوره چاپ : 3
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
سید محمدعلی جمالزاده، نویسنده و مترجم معاصر ایرانی است. او را پدر داستان کوتاه زبان فارسی و آغازگر سبک واقعگرایی در ادبیات فارسی میدانند. او نخستین مجموعهی داستانهای کوتاه ایرانی را با عنوان «یکی بود، یکی نبود» در سال 1300 خورشیدی در برلین منتشر ساخت. داستانهای وی انتقادی (از وضع زمانه)، ساده، طنزآمیز و آکنده از ضربالمثلها و اصطلاحات عامیانه است. کتاب آسمان و ریسمان، مجموعه داستانی از سید محمدعلی جمالزاده است. کتاب آسمان و ریسمان مجموعه داستانی از جمال زاده است. در این کتاب همچنین چند ترجمه و مقاله کوتاه از وی نیز به چشم می خورد .
موضوع کلی داستان ها زندگی روزمره مردم در اوایل قرن 14 شمسی تا نیمه آن است . در هر داستان مفهومی بسیار بلیغ و زیبا نهفته است . داستان ها در عین سادگی آنچنان پند هایی به آدمی ی دهند که شاید سال ها سفر به آدمی نیاموزد .نثر داستان ها نیز بسیار ساده و گاه عامیانه و خودمانی است . اصطلاحات عامیانه در جای جای داستان به چشم می خورد . اصطلاحاتی چون :
در دل دوستان قند و شکر به آب افتاد , سر گاو در خمره گیر کرده , دیلاق و ... به فضای داستان روحی صمیمی می بخشد . اصطلاحات عربی نیز در این میان کم نیست . البته تنها واژگانی که در میان مردم مرسوم بوده به کار گرفته شده است .طنز در سراسر داستان به چشم می خورد . گاه وصف آدمیان , سخنان سخیف آن ها از شدت خنده اشک به چشم می آورند!
برای آشنایی بیشتر با سبک این کتاب شرحی بر داستان مرکب محو تقدیم می گردد :
داستان حکایت مردی را باز گو می کند که در دوران حیات خود در ادبیات دستی داشته و کباده شعر و ادب می کشیده است! دبیر آفاق یا همین نویسنده مشهور قصه ما در میگذرد .دو فرشته ثواب و عقاب که از بدو تولد با وی همراه بوده اند , کارهای نیک و بد وی را می شمارند .در کمال ناباوری می بینند که کارهای نیک و بد او با هم برابر است !
موضوع را نزد خداوند مطرح می کنند . قرار می شود تا دو فرشته برای مشخص شدن وضعیت دبیر آفاق به میان ملت بروند و ببینند مردم درباره او چه می گویند . و جواب را در کتابتی تقدیم پروردگار نمایند . در بادی امر مردم برای او سوگواری بسیار می کنند و وزیر فرهنگ برای وی خطابه ای می خواند . خیابانی را به نام دبیر آفاق می کنند و مقبره ای پرشکوه برای وی می سازند . کتاب هایش در تیراژ میلیونی به طبع می رسند و مردم کتاب هایش را چون گلستان و بوستان بر سر می گذارند . اما چه فایده ؟ دیری نمی گذرد که وی از اذهان مردم مردم پاک می شود .
مقبره اش خاک می خورد , نام خیابان عوض می شود و نسل بعد حتی نام او را به یاد نمی آورند . خداوند نیز او را به دست مرکب محو می سپارد ....این متن از داستان مرکب محو انتخاب شده که از زبان ملائکه ثواب و عقاب سخنرانی یکی از ادبا را در وصف درگذشت دبیر آفاق بیان می دارد .
... قبرستان از زور خیمه و خرگاه به صورت صحرای کربلا در آمده است . یک ساعت به ظهر مانده مجسمه بزرگ و تمام قدی از دبیر آفاق ساخته اند ( و حال که خودمانیم از هر حسن و لطفی عاری است و به لولو خرخره بیشتر می ماند) روی سکوی بلندی در وسط میدان بزرگ شهر , با تشریفات و باز مقداری از همان نطق ها و خطابه های چنانی نصب کردند . سلطان الشعرا قصیده غرایی که روی و قافیه اش همه آق شد : وفاق شد , طاق شد , ساق شد , آفاق شد و... بود و در پیدا کردن آن همه قافیه نادر به راستی اعجاز کرده بود خواند و ابیات بسیاری را به اصرار و ابرام مردم و فریاد های "مکرر مکرر" تکرار کرد و بسیار مورد پسند واقع گردید .
ماده تاریخی هم ساخته بود از این قرار " ز آفاق فضل و ادب تاج رفت " که به زور تحریف و تصحیف و قلب و تجنیس و حساب و ارقام بردن از فارسی به عربی و از عربی به ترکی و هزار فوت و فن بدیعی عجیب و بند بازی های پیچیده و بغرنج تاریخ وفات را به دست می داد و آن نیز مایه حیرت مستمعین گردید و همه بر طبع وقاد شاعر آفرین گفتند و مقرر گردید که صله شاعر را از نقد و جنس از صندوق وزارت مالیه بپردازند ...
فهرست
مرکب محو : ادیب بزرگی که فوت کرده و فرشتگان در حال حساب و کتاب در موردش هستند .
غمخواران ملت : وقتی تصمیم می گیرند که با خرید و فروش زمینی خاص پولدار شوند
مرغ همسایه : دو زوج که پس از مدتی هر کدام حسرت همسر دیگری را می خورد .
طویله های اوجیاس : یک جورایی طعنه طده به داستان های هرکول و این جور چیزا
فال و تماشا : مرد با خانواده شا برای تفریح و زیارت رفته اما ...
جان دادن به مرده : وقتی قرار است دانشمندی را به زور زنده نگاه دارند
هپتالیان عهد آتوم : وقتی ماه منفجر شده و قطعاتش در حال فرود آمدن بر روی زمین است
مرد اخلاق : مرد بسیار از اخلاق حرف می زند اما غلامش را راهی زندان می کند و ...
شورآباد : مردم دهاتی در کرمان که هیچ چیز ندارند
کاچی بعض هیچیه : اینم یک جور صحبت فلسفی و قضیه زبان و ...
جاودان : پاشنه کشی که حرف می زند
نیکوکاری : همسر مدیر کل می خواهد در جنوب شهر غذا پخش کند
طفل نازپرورده : مرد نگران از بین رفتن شعر فارسی است
کاه و کوه : 2 محصل ایرانی در خارج در حال غیبت کردن از سایر ایرانیان
سه چراغ : در مورد 3 تا چراغ مهم توی زندگیش صحبت کرده
ترجمه ها
مصیبت میدان ملی ( یک داستان ترکی ) : مردم حاضر نیستند به حکم دولت به میدان ملی بیایند به دلیل تجربیات تلخ
کلاغی از لوبلان : یک داستان پلیسی از قتل یک زن
غول ستمگر از وایلد : غولی که حاضر نبود بچه ها در باغش بازی کنند
داستان طوطی از تاگور : حاکم برای تربیت طوطی اش خرج زیادی می کند
طاعت و عبادت آدمی لامذهب از بالزاک : مرد که زندگی حرفه ایش را مدیون همستیه ای قدیمی است دائم به فکر اوست .