دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

آدم برفی ؛ داستان های کوتاه پنج قاره

آدم برفی 

نويسنده: گروه نويسندگان
مترجم: اسدالله امرایی
ناشر: موسسه ايران
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 224
اندازه كتاب: جیبی - سال انتشار: 1377 - دوه چاپ: 1

کیفیت : درحد نو _ نو

 

مروری بر کتاب

داستان های کوتاه پنج قاره - شانزده داستان كوتاه

اثر حاضر، یکی دیگر از کتاب‌های مجموعه، ((داستان‌های پنج قاره)) و پانزدهمین شماره از سلسله کتاب‌های ((ادبیات)) است که در آن ترجمه شانزده داستان کوتاه از قاره اروپا فراهم آمده است ....

زمستان آن سال برف زیادی بارید. چند کودک خردسال توی میدان محله مشغول بر پا کردن یک آدمک برفی بودند. میدان بسیار وسیع بود و مردم زیادی همه روزه از آنجا عبور می کردند و پنجره ادارات متعددی رو به آن باز می شد و طبعأ از این پنجره ها میدان تحت نظارتی مستمر قرار داشت.

این کودکان که همگی با هم خواهر و برادر بودند در حالیکه می خندیدند و شادمانه فریاد می زدند، سخت مشغول درست کردن مجسمه مضحک آدم برفی آنهم درست وسط میدان بودند. آنها ابتدا گلوله برفی بزرگی ساختند. این تنه آدمک بود، سپس گلوله‌ای کوچکتر که شانه هایش بود، بعد یک گلوله بازهم کوچکتر که روی گلوله قبلی قرار می گرفت و سر آدم برفی را تشکیل می داد. چند تکه زغال کوچک را هم به عنوان دگمه های لباس از بالا تا پائین تنه آدمک در یک ردیف قرار داده و به جای دماغ هم یک هویج قرمز توی صورت آن فرو کرده بودند. به عبارتی این آدمک برفی کاملا شبیه هزاران آدمک برفی دیگری بود که بچه ها در سرتاسر کشور به هنگام بارش سنگین برف برپا می کردند.

تمامی اینها لذت خاصی به بچه ها می بخشید. آنها واقعا خوشحال بودند. بسیاری از رهگذران هنگام عبور از میدان در مقابل آدمک می ایستادند، کار بچه ها را تحسین می کردند و سپس راهشان را پی می گرفتند. ادارات دولتی مشرف به میدان مانند همیشه، درست مثل اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده باشد، به کارشان ادامه می دادند. پدر این بچه ها از اینکه آنها در هوای آزاد مشغول بازی و جست و خیز بودند و از این رهگذر با گونه های گلگون و اشتهای تحریک شده به خانه باز می گشتند، بسیار خوشحال و راضی بود.

شب هنگام که همگی توی خانه دور هم جمع بودند کسی زنگ در را به صدا در آورد. روزنامه فروش محله بود که کیوسکی در گوشه میدان داشت. او از اینکه بی موقع و دیر وقت مزاحم خانواده می شد جدا و صمیمانه عذرخواهی می کرد ولی وظیفه خود دانسته بود که چند کلمه ای با پدر بچه ها گفتگو کند. البته او می دانست که بچه ها هنوز خردسالند ولی درست به همین علت و به خاطر خود بچه ها می بایست نظارت بیشتری بر اعمال آنان به عمل می آمد. اگر به خاطر این مسئله نبود به خودش اجازه نمی داد این موقع شب مزاحم آسایش آنها شود. می شود گفت که ملاقات او بیشتر جنبه آموزشی و تربیتی داشت.


فهرست

مردان سبز كوچك، گونتر كنرت، آلمان
آدم برفی، اسلاو و میرمروژك، لهستان
دیوانه ده، كامیلو خوزه سلا، اسپانیا
آوریل سرهنگان، آندره كیدروس، یونان
داستان پسر بیوه زن، مری لاوین، ایرلند
چهره شبانه، و ادلام شالاموف، روسیه
آخرین دیدار با آقای بیمار، جیووانی پاپینی، ایتالیا
موتور سواری بر روی دریا، جی.ام .ا .بلیس هونل
دوست من یان، سزار پترسكو، رومانی
مرد دربند، ایلزه آیكینگر، اتریش

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات