- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 182275 - 112/1
- وزن: 1.50kg
آثار العجم در تاریخ و جغرافیای شروح اماکن فارس
نویسنده: فرصت الدوله شیرازی
به کوشش: علی دهباشى
ناشر: فرهنگسرا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 650
اندازه کتاب: رحلی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1362 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ روکش کتاب کمی چروک خوردگی دارد
مروری بر کتاب
مصور - گراور از نسخه سنگی
آثار عجم یا شیراز نامه اثر فرصتالدوله شیرازی، کتابی است در زمینههای تاریخ، جغرافیا، آثار باستانی که توضیحاتی راجع به زندگینامه شخصیتها و شاعران منطقه فارس را هم شامل میشود.گرچه بیشتر مطالب این کتاب راجع به منطقه فارس است ولی مطالبی راجع به مناطق دیگر ایران و جهان نیز در کتاب آمده است.اولین بار آثار عجم در سال ۱۳۱۴ هجری قمری در بمبئی چاپ شد.
فرصتالدوله شيرازى، بنا به اظهار خود در سالهاى پایانى سلطنت ناصرى؛ يعنى در سال 1307ق دستور نقشه بردارى و تهيه تصاویر از آثار باستانى و نقشهاى قديمى و تعيين فاصله مناطق از یکديگر، آن هم عمدتاً در فارس را از مقامات دولتى قاجار دريافت نمود. بر اساس آنچه از مطالب کتاب مستفاد مىشود، فرصتالدوله در گام نخست شروع به مسافرت و نقشه بردارى كرد، لیکن زمانى كه يادداشتهاى خود را به تهران فرستاد بنا به دلايلى آن يادداشتها از بين رفت، به همین دليل پس از مدتى، ظاهرا در 1311ق مجددا اقدام به مسافرت و نگارش در سطحى وسيعتر نمود. سختى و صعوبت قضيه و دوبارهنویسى با توجه به نداشتن و فقدان اولیه، بر اهمیت این کتاب افزود. فرصت در 1314ق مطالب کتاب خود را به اتمام رساند.
عنوان کتاب تا حدى معرف محتوا و نوشتار کتاب مىباشد. کتاب از دو بخش تشكيل شده است: بخش نخست کتاب ضمن آنكه در بردارنده مطالب مختصرى درباره عرفا و شعراى عرب و دانشمندان و حكماى ایرانى و يونانى از زمان قديم است، عمدتاً به معرفى آثار باستانى موجود در فارس اختصاص يافته و آثار و ابنيه موجود در مناطق ديگر، از جمله بوشهر، خوزستان، کرمانشاه، همدان، مازندران، چهارمحال بختيارى، كهكيلویه وبویراحمد و اردبيل را نيز به اختصار توضيح مىدهد. بخش دوم كه نویسنده آن را (شيراز نامه) نامیده؛ شامل مطالبى درباره آثار ابنيه، محلات، دروازهها، مساجد، مدارس مذهبى، بقاع مزارات و شرح حال برخى از دانشمندان، فقها، ادبا، اطباء صاحبان مشاغل، همچنين خوشنویسان، نقاشان، ادارات و اهل صنعت شيراز است.
در بخش آخر کتاب نيز سلاطين و حكام شيراز از زمان امویان - از سال 74ق - تا واپسين روزهاى سلطنت ناصرالدين شاه؛ يعنى زمانى كه فرصتالدوله کتاب را به رشته تحرير درآورده، نام برده شدهاند، چنانكه خود نيز اشاره مىكند، در این خصوص از کتاب گوبينو استفاده نموده است، منتهى با توجه به اينكه گوبيتو در سالهاى نخست سلطنت ناصرى (1858 - 1855م) به ایران سفر كرده، این مطالب فقط تا همان سالها را در بر مىگیرد، از آن پس تا پایان عصر ناصرى را فرصتالدوله، بامطالعه منابع و ديدهها و شنيدههاى خود تكمیل نموده است.
در مورد بخش نخست کتاب كه به موضوع آثار باستانى فارس مربوط مىشود، نویسنده غرض و هدف خود را از این كار: تا اكتشاف آثار مزبور، بلكه ثبت و ضبط آن اعلام مىكند، كارى كه با دقت نظر از سوى وى انجام گرفته است. از محاسن کتاب در این قسمت توضيحات مفصلى است كه نویسنده در مورد نقش بر جستهها داده است (از جمله اسارت والرين توسط شاپور ساسانى). وى همچنين كتيبههاى موجود در آن منطقه را خط به خط ترجمه و عينا در متن کتاب آورده است و حتى در این باره به منابع اروپايى؛ مانند تاريخ ایران نوشته سرجان ملكم نيز استناد كرده است. این ویژگى نه تنها ارزش عملى كار مؤلف را نشان مىدهد، بلكه تبحر او را در ترجمه متون خط میخى نشان داده مىدهد، هرچند قابل مقايسه با کیفیت و سطح مطالعات امروزى نباشد. ویژگىهاى برجسته آثار عجم هنگامى آشكارتر مىگردد كه كار فرصتالدوله با منابع هم عصر خود نظير فارسنامه ناصرى مقايسه گردد. چنانكه در کتاب اخير فقط توضيحى در مورد نقش برجستهها داده شده و به ندرت كتيبهاى خوانده شده است.
البته نویسنده کتاب، میرزا حسن حسینى فسايى، خود نيز اشاره نموده است كه (...ترجمه كتيبهها را با نامهاى كه به وزير علوم وقت؛ يعنى علىقلى خان مخبرالدوله نوشتم، خواستم، او نيز چون تسلط به زبان آلمانى داشت، از یکى از منابع آلمانى اخذ كرده ترجمه و برای بند فرستاد...). تلاش پى گیر فرصت در آموختن خطوط باستانى، آنهم در یکصد و چند سال گذشته مايه تحسين است و مدد جستن او از سياحان و فرستادگان خارجى اعم از، روسى، ايتاليايى، هلندى و آلمانى در فراگیرى این خطوط نشان همت والاى اوست. از ویژگىهاى ديگر كار فرصت این است كه به ویژه در ذكر آثار فارس تنها به نقل خواندهها يا شنيدهها بسنده نكرده است، بلكه مطالب کتاب حاصل مشاهدات خود او مىباشد، از جمله دلايل اثبات این مدعا یکى نقاشى و تصویرهاى متعددى است كه از آثار و ابنيه فراهم آورده، ديگرى اشاره او به بناهایى است كه هم اكنون اثرى از آنها نيست، در حالى او در کتابش، هم از آنها نام برده و هم آنها را به تصویر كشيده است. از جمله (آتشكده آذرجو) در حالى كه از آثار مهم شهر داراب است، بر بالاى این اثر گنبدى را ترسيم كرده، اما هم اكنون با گذشت بيش از یک قرن، این گنبد وجود خارجى ندارد. این موضوع برای مطالعات باستان شناختى داراى اهمیت است.
فرصت در مورد نقوش و كتيبههاى تخت جمشيد نيز به تفصيل سخن گفته است. بررسى دخمهها و وارد شدن به آنها و ذكر مطالب به صورت مشروح در این خصوص از مشخصههایى به شمار مىآيد كه نظير آن در فارسنامه به عنوان منبع همزمان و نسبتا هم موضوع با آثار عجم به چشم نمىخورد. ترجمه كتيبه بيستون و پرداخته شدن به آن در آثار عجم باز از جمله امتيازات کتاب در مقايسه با منابع هم عصر آن است. شايان ذكر است، ترجمهاى كه در آن زمان از كتيبههاى مختلف شده است با ترجمههاى كنونى تفاوتهایى دارد و برداشتهایى كه هم اكنون از نقوش و كتيبهها با روشهاى جديد علمى به عمل مىآيد، از جهات متعدد قابل مقايسه با گذشته نيست، منتهى این مقاله در صدد بررسى نوشتههاى این منبع از حبث كتيبه خوانى و مقاسيه آن با مطالعات كنونى نمىباشد. با این وجود بايد اضافه كرد برخى از واژههایى كه در كتيبهها آمده است، در آثار عجم درست خوانده نشدهاند؛ ولى در تحقيقات اخير آن واژهها شناخته شدهاند. بطور مثال در كتيبه بيستون بر اساس آنچه در آثار عجم آمده واژههایى نظير (... اوجها، بابروش، ائرا، و...) ديده مىشود كه هم اكنون به صورت خوزستان، بابل، آشور و...) شناخته شدهاند و احتمالا فرصت نام و اسامى این مناطق را كه خود نيز برخى از آنها را ترجمه دقيقترى كرده، از منابع ديگر گرفته است. ظاهرا این فرصت تسلط خود را به خطوط میخى برای ارائه مطلب كافى نمىديده، برای تكمیل توضيحات به منابع خارجى مراجعه نموده است؛ به طورى كه در کتاب ذكر مىكند به كرات از سفرنامه سياحان روسى انگليسى و فرانسوى استفاده كرده است.
یکى ديگر از ویژگىهاى برجسته آثار عجم در زمینه آثار باستانى ترسيم و نقاشى نقوش و آثار باستانى اماكن متعددى نظير تخت جمشيد، فيروز آباد، داراب و... است. بالطبع ارائه مطلب به همراه تصاویر، فهم مطلب را سهلتر و مطالعه کتاب را شوق انگیزتر و مطلوبتر مىساخت. و از آنجا كه امكان مسافرت در آن زمان برای همگان به سهولت وجود نداشت و عكسبردارى و فن عكاسى نيز هنوز متداول نشده بود، تصاویر نقاشى شده کتاب، ارزش و اهمیت فراوانى به کتاب مىبخشيد. در هر صورت به لحاظ شناسايى و بررسى آثار باستانى، آثار عجم نسبت به منبع همزمان خود، فارسنامه ناصرى مطالب مفصلترى دارد. نكته ديگرى كه فرصت در کتاب خود به آن پرداخته این است كه حدود و فاصله مناطق را از یکديگر، بویژه در فارس، تهيه و درج نموده است.
هرچند با مسافتهاى كنونى تفاوتهایى دارد، لیکن نظر به مقياسهایى كه در دست داشته و با توجه به توسعه شهرها تا زمان حاضر، مسافتهایى كه ذكر مىكند، قريب به صحت است. همان طور كه گذشت، کتاب در سال1314ق به اتمام رسيده و در 1353ق؛ يعنى چهارده سال پس از فوت فرصت، برای نخستين بار در بمبئى چاپ گرديده است. در پایان، 5 تقريظ (از شيخ مفيد، ابوالحسن میرزا، ابوالحسن اصطهباناتى، عبدالوهاب آشتيانى و میرزا مهدى خان وكيل الدوله بر کتاب زده شده)، آورده شده، سپس تعليقات کتاب و در پایان فهرست اعلام دو جلد ذكر شده است.