- موجودی: موجود
- مدل: 191002 - 301/4
- وزن: 12.00kg
آتیلا
نویسنده: لویز دول
مترجم: جلال نعمت اللهی
ناشر: سمیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 6011
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
آتیلا (۴۰۵ تا ۴۵۳ میلادی): رهبر قوم هون که در زمان حیاتش بزرگترین امپراتوری را در اروپا، از رود اورال تا دانوب داشت. در زمان فرمانرواییاش وی یکی از مخوفترین دشمنان امپراتوریهای روم غربی و شرقی بود. رومیان به او لقب تازیانه خداوند داده بودند و به او باج میدادند تا کاری به کار رم نداشته باشد.
آتیلا در آغاز به ایران حمله کرد و با شکست مواجه شد. حملهای که او در سال ۴۴۱ میلادی به امپراتوری روم شرقی کرد باعث شد تا تصمیم به حملات بیشتری به سوی غرب بگیرد. وی در اروپا شهرهای بسیاری را نابود و غارت کرد. در نهایت، در جنگ دشت کاتالانیها، به فلاویوس آییتیوس کشته شد. در این جنگ، رومیها و آلانیها به مصاف با هونها رفتند.
هونها در ناحیه بین رود وُلگا و دشتهای مجارستان میزیستند، از آغاز سدهٔ پنجم به تاخت و تازهای فراوان و پُرسودی در حوالی رود دانوب دست زدند، بنابراین، در حدود ۴۴۵ تا ۴۴۰ میلادی، دربار آتیلا به تجمل و زیبائی آراسته بود، شمارهٔ اسیرانی که میگرفتند بسیار بود، هر دو زبان یونانی و لاتین در دربار تکلم میشد، و دبیرانِ رومی تبار رویدادهای خارجی را همواره به آگاهی خان میرساندند، آتیلا، زرد رنگتر از بیشتر افراد قومش بود، ساده میزیست و بی رحمی و خشونت نژادش را با ذوق دیپلوماسی، نازک کاریهای حقوقی و حتی آداب دانی درمیآمیخت، بی گمان راضی بود که با همسایگانش پیوندهای نیکو داشته باشد تا آزادانه بتواند خواربار و ساز و برگش را از منابع امپراتوری فراهم آوَرد، در ۴۴۰ میلادی معاهدهای با قسطنطنیه برای تحویل دام بسته شد و آتیلا عنوان شهروند رومی گرفت ولی پرداخت وجه دامها آنقدر عقب افتاد که در ۴۴۸ میلادی آتیلا به ناچار از دانوب گذشت، فیلیپولیس را گرفت و رهسپار پایتخت شد که امپراتور با وعدهٌ غرامت و حقوق او را از پیشروی بیشتر بازداشت، سال بعد تمامی این شرط ها نقض شد و ناممکن نیست که آتیلا را تشویق کردند که رو به غرب نماید.
در بیشتر کشورهای اروپای غربی وی نمادی از بیرحمی و تجاوزگری است. بر عکس برخی تاریخنگاران وی را پادشاهی بزرگ و شریف دانستهاند. آتیلا در فرهنگ مجارها و ترکها و فرهنگهای وابسته یک قهرمان است. در افسانههای اسکاندیناوی نیز از آتیلا به نیکی یاد شدهاست. در منظومههای حماسی آلمانیها آتیلا دیگر یک بلای آسمانی نیست. او پادشاهی است صلحجو که میلی به مبارزه و کشور گشایی ندارد. در سرود نیبلونگن این امر بوضوح دیده میشود.