- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 184058 - 110/2
- وزن: 0.60kg
آئینه آئین مزده یسنی + اندرزنامه های پهلوی + سوشیانس
نویسنده: ابراهیم پورداوود , کیخسرو شاهرخ
ناشر: آفتاب - خواجه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 126 + 90 + 56
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: 1346 _ 1337 - دوره چاپ: 3 _ 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ با گالینگور صحافی شده
مروری بر کتاب
آئینه آئین مزده یسنی
کتاب آئینه آئین مزدیسنی به قلم کیخسرو شاهرخ، برای آشنا شدن کودکان زردشتی با کیش و آئین خود نگاشته شده است.فروغ پیدایش اشو زرتشت بزرگترین نمودار فر و شکوه ایران باستان است. این کتاب از اولین کتابهایی است که به فارسی به طور علمی اندیشههای زرتشت را تفسیر و بیان میکند.
این کتاب به راستی برای نشان دادن زیباییهای پیکر آیین زرتشت بهترین آئینه است و نام شایستهای است برای این نامه سودمند و گرانبها؛ زیرا با اینکه به نام کودکان زرتشتی و آموزش آنان نوشته شده است، ولی پس از خواندن آشکار میشود که نامهای است بسیار دانشمندانه و دارای جستارهای نغز و سودمند.
اندرزنامه های پهلوی
در ميان نوشتههاي فارسي ميانه، آثار اندرزي اهميت خاصي دارند. اندرزها مسائل اخلاقي جامعه را بازتاب ميدهند و معرف انديشه، گفتار، و کردار مردم در گذشتههاي دورند و گوياي اين واقعيت آشکار نيز هستند که ايرانيان، به ويژه در دوره ساساني، به سخنان و نوشتههايي با مضمون اخلاقي و اجتماعي دلبستگي فراوان داشتهاند.
انعکاس مطالب اندرزي محدود به دوره ساساني و فرهنگ ايران پيش از اسلام نيست، بلکه در آثار ادبي فارسي و نوشتههاي ايرانيان به زبان عربي نيز، به فراواني مشاهده ميشود و از اينروست که اينگونه ادب را از ويژگيهاي فرهنگ مشرقزمين دانستهاند. براي پيگيري دايره وسعت اندرزنامهها و تأثير آنها در دورههاي گوناگون نهتنها بايد مجموعههاي حماسي و در رأس آنها شاهنامه يا آثار ابوعلي مسکويه مانند جاويدان خرد يا خردنامه را بررسي کرد، که بايد مجموعههاي امثال و حکم فارسي، کلام حکمتآميز شاعران و نويسندگان بزرگي چون استاد سخن سعدي شيرازي را نيز واکاوي کرد تا بتوان بخشي از اينگونه تأثيرات را در پيش چشم داشت.
اندرزنامههای پهلوی به اندرزها، کلمات قصار و لطیفهها و قصههای اخلاقیای گفته میشود، که جنبهٔ حکمت عملی و تجربی داشته اند، و در اصل به زبان پارسی میانه نوشته شدهاند. اصل پهلوی بسیاری از این اندرزها از میان رفته ولی اصل بعضی از آنها را میتوان باز شناخت. پس از ظهور اسلام این کتابها مورد توجهٔ دانشمندان ایرانی مسلمان قرار گرفت و در کتابهای ادب و اخلاق و تاریخ به زبان عربی ترجمه شد و بعضی از آنها به فارسی نیز راه یافتهاند.
برای نمونه ترجمهٔ اندرزهای بزرگمهر عیناً در کتاب جاویدان خرد اثر ابن مسکویه آمده و تقریباً جمله به جمله قابل تطبیق با متن اصلی است. همین سخنان را فردوسی نیز به نظم به کشیدهاست. اصل پهلوی بعضی از سخنان آذرباد مهرسپندان نیز که در کتاب ابن مسکویه نقل شده، قابل شناخت است. اندرزنامههای پهلوی منسوب به پادشاهان و خردمندان ایرانی، علاوه بر پندها و حکمتهای عام، حاوی نکات ظریفی درباره آداب حکمرانی و حقوق و روابط متقابل شاه و مردم است.
ایـن اندرزنامهها غالباً در سدههای سوم و چهارم هجری، بعد از قرنها روایت شفاهی و سینه به سینه، به کتابت درآمـد و به زبان عربی و فارسی هم ترجمه شد. اندرزنامههای کهن به زبان پهلوی و متأثر از آیین زرتشتی است. در جهان آرمانی این اندرزنامهها، مدارا، مردمداری و اهتمام بـه اصلاح امور مردم حکمفرما است. پادشاه و مردم هر یک به رعایت حقوق متقابل پایبند و وفادار اند. پارسایی، لازمه حکمرانی تلقّی میشود و خودپسندی و شـدت عمل در رفتار با زیردستان مورد نکوهیده میشود. اندرزنامهها از لحاظ حجم یکسان نیستند، ولی اگر نسک ششم دینکرد را در جرگه اندرزنامهها، که بیشتر از صد صفحه است، نیاوریم، بیشتر شان از چند صفحه تجاوز نمیکنند. اندرزنامهها یا اندرزنامگان جوهر دانش و تجربه محسوب میشدند و در فرهنگ ایرانی پیش از اسلام جایگاه مهمی داشتند.
سوشیانس
موعود مزدیسنا
پژوهشی درباره بشارت زرتشت و ظهور سه موعود از نطفه زرتشت، ظهور ملکوس دیو یا دجال و فتنه و پتیارههای پیش از ظهور موعود
سوشیانت "یا نجات دهنده، هر یک از موعودان دین زردشتی است که در اوستا مکرر از آنها نام برده شده است .بنابه سنت زردشتی و اسطوره سوشیانت، سه هزار سال اخیر جهان مادی عهد سلطنت روحانی زردشت و سه پسر آینده اوست که هر یک به فاصله هزار سال از یک دیگر پای به دایره وجود میگذارند و پس از ظهور آخرین سوشیانت، قیامت فرا میرسد .
براى فهمِ چگونگى پدیدارى اندیشه ى موعود در ذهن بشر باستانى ودرک تفاوت ماهوى آن با نگرش دینى، باید زندگانى بشر را نگاهى دوباره افکند; زندگانى اى که بى گمان آسان وبى دغدغه نیست: سیل وزلزله، پیرى وبیمارى، گرسنگى وتشنگى، جاه طلبى وزیاده خواهى وبالاخره نیازهاى بغرنج عاطفى، همه وهمه در کنار دل مشغولى هاى فلسفى ودینى، سبب شده اند تا در یک کلام، حیات خاکى به عرصه ى پیکار مانند شود; پیکارى براى بقا ودستیابى به آسایش توأمانِ جسمى وروانى. بدینسان، آدمى در میانه ى کشمکشى دامنه دار براى تداوم حیات وکسب رضامندى از چند وچونِ آن قرار داشته است: او از یک طرف، دغدغه ى گرسنگى شکم وبیمارى تن خود داشته واز طرف دیگر، ذهن جوینده وپرسش گرش، به سوداى فهم حقایق ووقایع گرفتار آمده است.
ناگفته پیداست که این همه در جاى خود، بر اندیشهورزى نوع بشر بى تأثیر نبوده است ونمى توانسته باشد. اما انسان باستانى در عین همه ى این دشوارى ها ومصایب، شاهد دَوَران وچرخشِ طبیعت در هیأت روز وشب، یا بهار وخزان، یا زوال ونوزایى ماه نیز بود واز این روى دادهاى شگرفِ طبیعى نتیجه مى گرفت که رنج ها هم چون تاریکى وحشت افزاى شب یا سرماى کشنده ى زمستان دوامى ندارند وعاقبت به روشنایى وشادکامى وگرمى مى رسند.