19 Jul
admin
1070
میگویند یک ملایی بود که به شاگردان درس میداد. یکی از شاگردانش هر روز که میآمد به جای احوالپرسی و دعا میگفت:
«ملا بد نباشد» ملا پیش خودش فکر میکرد که بچه میداند که من مریض هستم. چند روز بعد که بچه به ملا گفت: «ملا بد نباشد» یک روز ملا جواب داد: «والله امروز پایم درد میکند» روز دوم ملا گفت: «س..