دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

And Quiet Flows The Don ؛ چهار جلدی

And Quiet Flows The Don
And Quiet Flows The Don
درحال حاضر موجود نمی باشد
And Quiet Flows The Don
And Quiet Flows The Don

And Quiet Flows The Don

نویسنده: Mikhail Sholokhov
مترجم: Stephen Garry
تصحیح و تکمیل: Robert Daglish
تصویرگر: Orest Vereisky
ناشر: Progress Publishers Moscow
زبان کتاب: انگلیسی
تعداد صفحه: 2053
اندازه کتاب: رقعی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1978 - دوره چاپ: 6

کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه روکش کتاب زدگی مختصری دارد


مروری بر کتاب

مصور

Mikhail Sholokhov’s groundbreaking epic novel gives a sweeping depiction of Russian life and culture in the early 20th century. In the same vein as War and Peace, by Leo Tolstoy, And Quiet Flows the Don gives readers a glimpse into many aspects of Russian culture, and the choices a country makes when faced with war and destruction.

“In addition to its panoramic grandeur, the wealth of its characters and its historic realism, Sholokhov's book is memorable for its portrayal of the primitive and already almost legendary life of the Don Cossacks.

...First part of the novel Tikhy Don by Mikhail Sholokhov. The Russian novel was published between 1928 and 1940; the English translation of the first part appeared in 1934. The Don Flows Home to the Sea, part two of the original novel, was published in English translation in 1940.

Set in the Don River basin of southwestern Russia at the end of the czarist period, the novel traces the progress of the Cossack Gregor Melekhov from youthful lover to Red Army soldier and finally to Cossack nationalist. War--in the form of both international conflict and civil revolution--provides the epic backdrop for the narrative and determines its tone of moral ambiguity...
 

دن آرام داستانی است درباره قزاقان ساکن دن و شرح زندگی یک خانواده قزاق به نام «ملِخوُف» در زمان صلح، سال‌های سرنوشت‌ساز جنگ اول جهانی، انقلاب ۱۹۱۷ اکتبر روسیه و یک جنگ داخلی تلخ. البته قهرمانان و نقش آفرینان داستان درست مانند رمان «جنگ و صلح» تولستوی زیادند. اما آنچه خواننده را بیشتر به دنبال خود می‌کشاند بازیگر اصلی آن مردی جوان به نام «گریگوری (گریشا) پانتلویچ ملخوف» است. گریگوری شخصیتی شجاع، جنگاور و خستگی‌ناپذیر است که در تمام رویدادهای بزرگ تاریخی زمانش حاضر شده‌است. او هرگز نمی‌داند به چه روی می‌جنگد.

آیا بر علیه آلمانها می‌جنگد یا بر علیه بلشویکها؟ در جستجوی عدالت، گاهی با سرخ‌ها ارتباط برقرار می‌کند و گاهی به سراغ سفیدها می‌رود. (سرخ لقب کمونیست‌ها و سفید عنوان طرفداران امپراتوری است). او عاشق روسیه‌است اما از تزار نفرت دارد. او دولتی سوسیالیستی می‌خواهد به شرطی که مالکیت قزاقها بر زمین را دست نخورده باقی گذارد. تجربیات سیاسی و نظامی گریگوری که به خاطر حوادث و مشکلات جنگ اول جهانی و انقلاب روسیه به دست آورده در پس داستان عشق شورانگیز و غم‌انگیز وی رنگ می‌بازند.

خانواده ملخوف اولاد «پروکوفی ملخوف (مه له خوف)» هستند که از جنگ‌های عثمانی زنی ترک بنام مورا به خانه آورده بود. گریگوری دومین فرزند و دومین پسر و آخرین پسر خانواده‌است. او دلباختهٔ زن همسایه به نام آکسیانا می‌شود. آکسیانا که از شوهر تندخو و بدرفتار خود «استپان آستاخوف» بیزار است، متقابلاً به گریگوری دل می‌بازد و با او رابطه برقرار می‌کند. وقتی پدر گریگوری به رابطهٔ نامشروع این دو پی می‌برد به اجبار گریگوری را به ازدواج با دختری پاکدامن به نام «ناتالیا» وامی‌دارد؛ ولی گریگوری دل در گرو عشق آکسیانا دارد و با زن قانونی خود به سردی برخورد می‌کند. آنگاه وقت آن می‌رسد که گریگوری کار در مزرعه را رها کند و به خدمت نیروهای نظامی روسیه اعزام شود. او می‌رود و خیلی زود جنگ جهانی اول شروع می‌شود.

او در جنگ به مناسبت شجاعتش صلیب سن ژرژ می‌گیرد و به استواری و افسری می‌رسد. با پیروزی اولیه نیروهای شورشی و ارتش سفید. ژنرال‌های سفید گریگوری را به مناسبت سواد کمش از فرماندهی لشکر (ژنرالی - بدون درجه) به ستوانی (درجه‌ای که قبلاً داشت) تنزل می‌دهند و گریگوری می‌پذیرد. اما چندی بعد به صف بلشویک‌ها می‌پیوندد و در نبردی با آنها همقطار می‌گردد. انقلاب بلشویک فرا می‌رسد و سربازان در دو دسته سفیدها و سرخها با هم مبارزه می‌کنند و به کشتن یکدیگر مبادرت می‌ورزند. حوادث موافق نیروهای شورشی و ارتش سفید نیست. آنها در برابر کمونیست‌ها شکست می‌خورند و عقب می‌نشینند و فرماندهانشان می‌گریزند. گریگوری وقتی می‌بیند سفیدها و سرخها چگونه اسیران یکدیگر را که هموطن هستند می‌کشند، دلزده و دلخسته عزم خانه و کاشانه می‌کند.

گریگوری به خانه می‌آید در حالی که پدرش، مادرش، برادرش، زن برادرش، پدرزنش و همسر قانونی اش را در طول داستان از دست داده‌است. او امیدوار است که باز سر زمین برود و زندگی آرامی را به دور از جنگ و ویرانی و آدمکشی آغاز کند. اما غافل از اینکه هم‌ولایتی و دوست سابقش: «میخائیل کاشه ووی» که از ابتدا به سرخها پیوسته و هوادار متعصب و سرسخت کمونیست‌ها شده بود و خواهر او را نیز به زنی گرفته و در منزل آنها ساکن شده بود - قصد دارد او را به این خاطر که ضدانقلابی است دستگیر و از بین ببرد.

گریگوری می‌گریزد و چند ماهی با دسته‌ای یاغی همگام می‌شود. اما در نهایت برمی گردد و دلدادهٔ خود، آکسیانا را برمی‌دارد و رو به سوی مقصدی (زندگی آرام) می‌رود. آکسینیا در این راه توسط نگهبانان سرخ کشته می‌شود و گریگوری او را دفن می‌کند و از آنجا می‌رود. گریگوری که همه چیزش را باخته‌است به خانه برمی گردد و در می‌یابد که دخترش نیز از بیماری جان سپرده‌است. گریگوری پس از آن به‌آبادی مزرعه خویش می‌پردازد و زمان می‌گذرد و پسرش میشاتکا ازدواج می‌کند و برخلاف پدر، خانواده‌ای سرشار از عشق و شادی تشکیل می‌دهد. زمان می‌گذرد ولی دن همچنان آرام به مسیر خود به سوی دریا ادامه می‌دهد.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات