- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 158173 - 103/6
- وزن: 0.70kg
20 با 23 داستان از داستان نویسان نسل سوم
نویسنده: جمال میرصادقی
ناشر: سخن
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 496
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
نویسنده های بعضی از این داستان ها تا کنون مجموعه داستان و رمان هایی از خود انتشار داده اند،به گمان من،داستان هایی در این مجموعه از نویسنده های جوان گرد آمده است که اگر نتوان آن ها را در ردیف داستان های کوتاه خوب نویسنده های ایران و جهان قرار داد،از نظر معنا و ساختار و نوع داستان چیزی از آن ها کم ندارد.
ما در زمینه داستان کوتاه بر خلاف رمان بسیار پیشرفت کرده ایم و نویسنده های ما داستان های کوتاه ممتازی آفریده اند.بعضی از این داستان ها با بهترین داستان های غربی برابری میکند.وقتی این داستان ها به زبانی دیگر برگردانده میشود،مورد استقبال بسیاری قرار میگیرد.و به چاپ های متعددی میرسد. خواندن تفسیرهای کتاب هم به نویسنده های جوان کمک میکند که از طریق آن ها در عمل،شناختی نسبت به ویژگی های فنی و محتوایی داستان پیدا کنند و هم به شناخت خواننده از داستان می افزاید و لذت او را از خواندن بیشتر میکند.
این کتاب گزیده داستانهایی از نویسندگان جوان را دربردارد که به عقیدهی میرصادقی، اگر نتوان این داستانها را در ردیف داستانهای کوتاه خوب نویسندههای ایران و جهان قرار داد، اما از نظر معنا و ساختار و نوع داستان چیزی از آنها کم ندارند. کتاب حاضر مجموع دو کتاب نویسنده به نامهای «22 داستان کوتاه از داستاننویسان نسل سوم» و «23 داستان از داستان نویسان امروز ایران» است.
...بهت چیزی نگفته بودم؟ به هیچ کس چیزی نگفتم. حالا هم چه وقتی دارم بهت میگویم. حالا که با لباس سیاه آمدی ختم داییم. خیلی چاق شدم؟ فهمیدم که وقتی آمدی من را نشناختی. شاید هم به خاطر موهایم است که این قدر کوتاه کردم. نه، نگو من را شناختی. هیچ کس با این وضع من را نمیشناسد. از ریخت و قیافه افتادهام، اصلا حالم خوب نیست، ببین دستهایم چطوری می لرزد؟ ببینم هنوز ازدواج نکردی؟ بهتر، شوهر را میخواهی چکار؟ یادش به خیر چقدر توی مدرسه خوش بودیم. هیچ وقت فکر این روزها را نمیکردم. چه روزهای خوبی بود، هر روز هی چاق نمی شدم...